شهید نظر میکند به وجه الله

مهدي اروميان
شهيد مهدي در تاريخ هفتم آذرماه 1345، مطابق با نيمه ماه مبارك شعبان، 30 دقيقه مانده به اذان صبح در شهر نجف اشرف در جوار مرقد مطهر مولی الموالي عليبنابيطالب (ع) متولدگرديد و به همين مناسبت نام او به نام مهدي موعود (عج) متبرك شد.
از همان طفوليت آثار بزرگي و نبوغ را از خود نشان ميداد بچه بود اما تمام حركات و رفتار او عاقلانه و بزرگوارانه بود كهگاهي همه را به حيرت وا ميداشت. وقتي سخن نامناسب ميشنيد، بسيار متأثر ميشد و چون قدرت منع نداشت، گريه ميكرد اين بچه داراي حافظهاي قوي و قريحهاي سرشار بود وقتي به زيارت اميرالمومنين (ع) مشرف ميشد، زيارتنامه را با زبان مادر ياد ميگرفت و اشعار و سرودهاي فراواني از برداشت.
خسته شدم از حِيَل زندگي پاره كنم بند همه بندگي
ميروم اندركوي جانان خود مي دَرَم اين پرده زندان خود
نيست مرا عزم بجز كوي او نيست دگر ديده بجز روي او
شستن جان از همه آلودگي گام نخست است در آسودگي
عشق رُخش سوخت مرا تا بناي كي شود انجام مرا اي خداي
كي رسد اين هجر به پايان خود كي رسد اين ني به نيستان خود
بار خدايا بكشان سوي خويش دل به جراحت شد و دلخانه ريش
رنج دهي از چه مرا اينقدر نيست كنم، وقت مده بر هدر
بين كه وجودم همه آلوده گشت آنچه كه دادي به امانت چه گشت؟
پرده سنگين دلم را بدر خلصني من ضررٍ مِن شَرر
دست مرا بر سر گل رخسار خود مسح دِه از نفخه اسرار خود
گر بدهد در ره تو نقد جان
فخر فروشد به ملك ( اروميان )
فراز هايي از نوشته هاي شهيد رضا اروميان( نامه ها و وصيت نامه)
کلامی با خدا
(( خدايا! تو را شكر مي گويم كه به من توفيق دادي كه سالها از جبهه نور عليه ظلمت باشم و در ميان صالحان نفس بكشم.
خدايا! در اين مدت شاهد چه بسيار كاروانهايي شدم كه بار بر دوش گرفته و به سويت پر كشيدند و به ما درس چگونه زندگي كردن، چگونه تعظيم و اطاعت كردن و چگونه رفتن را آموختند. از تو مي خواهم حال كه درسهايم را فرا گرفتم توفيق عمل به آنها را به من عنايت فرمايي مراهم دست گيري و پيش خود فرا خواني. ان شا الله....
معبودا! از آن موقع كه تو را شناختم، با تو پيمان بستم، و تا آخر نيز به پايش ايستادم، فقط از تو توفيق شهادت مي طلبم و تنها مي خواهم در راه تو فنا شوم كه بقا در آن است.